دیکشنری
داستان آبیدیک
sea pie
ɛsie͡i pa͡i
فارسی
1
عمومی
::
خوراك گوشت وسبزی كهباارد بهپزند
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SEA LEVEL
SEA LION
SEA LOCUST
SEA MARK
SEA MONSTER
SEA NEEDLE
SEA NETTLE
SEA NYMPH
SEA OF JAPAN
SEA OF OKHOTSK
SEA OF OMAN
SEA ONION
SEA OX
SEA PAD
SEA PASS
SEA PIE
SEA PIECE
SEA PLANE
SEA POWER
SEA PURSE
SEA QUAKE
SEA ROVER
SEA RUN FISH
SEA SANDER
SEA SHORE
SEA SKIMMING
SEA SKIMMING MISSILE
SEA SWALLOW
SEA TROUT
SEA URCHIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید